عکسهای مخلوط محمدمهدی

    

 

     

    

 

    

امسال محرم درحال طبل زدن

   

   

 

 

 

مهدی و باز....

      

  چندروزپیش رفته بودیم خونه مادرم٫نذری داشت همه ی خانواده نهارقراربود دورهم باشیم 

مامشغول کارای نهار بودیم که دیدم محمدمهدی دور وبرم نیست وقتی سروصدایی ازمحمدمهدی نمی شنوم می فهمم  

داره جای دست گل به آب میده  

دنبالش گشتم روزتون چشم بدنبینه٫با دخترخاله اش ستایش رفته بودندتواتاق 

این زلزله کیف خاله شو بازکرده بود 

کرم وبرداشته بود خودشونو به بهترین شکل آرایش کرده بودند 

 

وای اگه بدونیدچقدرهم کاراشون خنده داربودهم منوعصبی کردچون وقت نهاربود 

مهموناقرار بودسربرسن 

خلاصه ازقیافه شان عکس انداختم  

بعدهردوتارو بردم حموم تمیزشان کردم  

اینم عکسشون  

 

اصلاعین خیالشون نبودکه یک کرم وتموم کردن