-
عکسهای مخلوط محمدمهدی
سهشنبه 12 آذرماه سال 1392 10:33
امسال محرم درحال طبل زدن
-
عکسهای محمدمهدی
دوشنبه 11 آذرماه سال 1392 07:23
این عکس اول مهرداشت میرفت مهدقرآن بام سبزلاهیجان این تو تله کابینه سر چشمه تو روستاعجب آبی است اینم ازشاهکاریهاش فقط نترسید این تو راه آستاراست داشتیم استراحت میکردیم بچه هارو انداختیم اویک ماشین اینجاهم آستاراست
-
مهدی و باز....
دوشنبه 11 آذرماه سال 1392 07:02
چندروزپیش رفته بودیم خونه مادرم٫نذری داشت همه ی خانواده نهارقراربود دورهم باشیم مامشغول کارای نهار بودیم که دیدم محمدمهدی دور وبرم نیست وقتی سروصدایی ازمحمدمهدی نمی شنوم می فهمم داره جای دست گل به آب میده دنبالش گشتم روزتون چشم بدنبینه٫با دخترخاله اش ستایش رفته بودندتواتاق این زلزله کیف خاله شو بازکرده بود کرم...
-
محمد مهدی وسربند یاحسین
جمعه 18 مردادماه سال 1392 00:45
سلام دوستان دیروز وقت افطار محمد مهدی اومدبه من گفت:مامان جون این سربند و به پیشونیم می بندی؟ گفتم آره عزیزم وقتی بستم به سرش گفت مامان حالامیخوام برم شهید شم خانواده همه تعجب کردیم بچه4ساله چه میداند ازشهادت بدون اینکه درموردشهیدوشهادت بااوصحبت کرده باشیم این جرقه ی معنوی راخداوند دردل او انداخته است ودعاکردیم...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 2 مردادماه سال 1392 16:25
دیروزساعت2ونیم بابای محمدمهدی ازمسجداومدخونه محمدمهدی ازصدای ماشین فهمیدباباش اومده،گفت:مامان بابااومددویدطرف دروازه منم حواسم بهش بودکه اگرباباش نباشه نزارم بره بیرون اماتادرو بازکردبا صدای بلندگفت سلاااااااام بااااااباااا منم خیالم راحت شداومدم به کارام برسم چندلحظه بعدبابای محمدمهدی باناراحتی اومدبمن گفت:خانم بچه...
-
محمد مهدی و عنایتی دیگر
دوشنبه 31 تیرماه سال 1392 13:46
با بزرگتر شدن و قد کشیدن محمد مهدی شیطنتهاشم قد می کشه و بزرگ می شه...و من هر روز باید استرس داشته باشم که امروز محمد مهدی چه کار خطرناکی میخواد انجام بده...یه لحظه هم نمی شه ازش چشم برداشت...چرا که اگر حواسم لحظه ای به مهدی نباشدمساویست با فاجعه... تقریبا یک ماه قبل برای انجام کاری به اتفاق همسرم ...مادر همسرم...
-
محمدمهدی وتلفظ کلمات
شنبه 19 اسفندماه سال 1391 18:37
منو دوست داری: منو دود دایی منودوست داری: منو دود دایی ÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷ نمازخواندن: الله رفتم: دفتم توپ بازی: گلاب بازی برف: یرف نه خیر: نه خیلم ÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷ میکروفن: میمیمون بیفتم: بلوفتم نوشتم :ببشتم دستشویی: د دودی شکلات : گو گولات آدامس: آسه مسجد:مسسد تاب بازی: تاب تاب عباسی ددی...
-
محمدمهدی وبرف
جمعه 18 اسفندماه سال 1391 14:11
اینم رحمت خداشامل حال ماشدبرف که همه جاراسپیدپوش کرد
-
عکس های محمدمهدی درسبزه
پنجشنبه 17 اسفندماه سال 1391 06:50
محمدمهدی در7ماهگی یکی ازمناطق ییلاقی سیاهکل، لاهیجان یکی ازمناطق ییلاقی سیاهکل، لاهیجان
-
محمدصالح وعنایت حضرت معصومه سلام الله علیها
سهشنبه 15 اسفندماه سال 1391 17:54
-
گلچینی ازعکسهای محمدمهدی
سهشنبه 15 اسفندماه سال 1391 10:09
اولین ماه محرم محمدمهدی در6ماهگی بالباس علی اصغرعلیه السلام محمدمهدی زردی گرفته بود محمدمهدی روتخت داداش جاخوش کرده بله قربان؟!
-
اولین عکسهای محمدمهدی15تیر89روزدوشنبه
سهشنبه 15 اسفندماه سال 1391 07:57
امروز سالگرد زیباترین هدیه خداوند به زمینی ها ست و سالروز جدایی تو از فرشته ها از خداوند به خاطر حضور دوباره تو سپاسگذارم . . بقیه درادامه مطلب ای روشنی گسترده ، ای زیبایی محض ، ای آسمان بی کران مهربانی کلامی می آفرینم تا با تو سخن بگویم سالروز زمینی شدنت مبارک ...
-
عکس های محمدمهدی
دوشنبه 14 اسفندماه سال 1391 09:19
بقیه ی عکس دربقیه ی مطلب محمدمهدی ده روزگی اینجاباصورت ازچندتاپله افتادزمین صورتش کبودشد توباغ چای رانندگیش حرف نداره
-
محمدمهدی وچیزی شبیه معجزه
دوشنبه 14 اسفندماه سال 1391 02:59
-
محمدمهدی وشربت
یکشنبه 13 اسفندماه سال 1391 09:03
-
سلام
شنبه 12 اسفندماه سال 1391 16:38
سلام دوستان اینجامیخوام خاطرات تلخ وشیرین گل پسرامو بنویسم خوشحال میشم بامن همراه باشید